والدین خودشیفته در کنار سختی که برای زندگی برای فرزندانشان ایجاد میکنند، بر شخصیت و باورهای ریشهای آنها نیز تاثیر منفی میگذارند. به طوری که حتی این کودکان در بزرگسالی تحت تاثیر تربیتی والدین خودشیفته شان هستند. متاسفانه بسیاری از والدین حتی متوجه رفتارهای مخربشان نیستند و تنها در صورتی که با عوارضی مواجه میشوند به متخصصین مراجعه میکنند و یا در مدرسه به واسطه معلمان مشکلاتی در رفتار کودک و خانواده او شناسایی میشود. در ادامه توضیحاتی درباره نشانه های این والدین آوردهایم. برای آشنایی بیشتر با والدین سمی کلیک کنید.
منبع : والدین خودشیفته چه نشانه هایی دارند؟
فرزندان والدین خودشیفته
«بچهها داخل کوچه مشغول بازی و شیطنت هستند. ناگهان یکی داد میزند مریم مامانت! مریم زود به گوشهای میرود و مینشیند. مادران دیگر مادر مریم را به خاطر تربیت خوب و اینکه کودک از او حساب میبرد بسیار تحسین میکنند…»
«مریم و خانوادهاش میخواهند به مهمانی بروند. مادر مریم لباس و کفش او را انتخاب و آماده کرده است. مریم کفشی که مادرش انتخاب کرده را دوست ندارد اما نمیتواند به مادرش بگوید.
وقتی به مهمانی می رسند کودکان دیگر هم مریم را بخاطر کفشش مسخره میکنند. مادر مریم به او میگوید من بهترین لباسها را برایت انتخاب کردم. مادر آنها برایشان این کار را نمیکند و آنها بخاطر حسودی تو را مسخره میکنند…»
«نمره ریاضی مریم 19.5 شده است. مادر هنگامی که به مدرسه می آید و نمره او را متوجه می شود عصبانی می شود. می گوید این چه نمره ایه؟ فقط مایه آبرو ریزی هستی! امشب خونه نیا با این نمره گرفتنت! و…»
«مریم به سن انتخاب رشته رسیده است. او به خاطر اینکه به شعر و ادبیات علاقه دارد میخواهد به رشته انسانی برود. اما مادر و پدرش معتقدند آنها بهتر تشخیص میدهند و برای آینده او رشته ریاضی بهتر است.»
«مریم به سن ازدواج رسیده است. مادر مریم می گوید: تو احساسی تصمیم میگیری، من بهتر میدانم که چه کسی برایت مناسب است!»
این داستان در مراحل بعدی زندگی مریم و همسرداری و تربیت فرزند او نیز ادامه دارد. همگی ما در زندگی با این برخوردها یا مشابه آنها مواجه شدهایم. این برخورد در تمام فرهنگها و زمانها وجود داشته است. البته هر پدر و مادری که به کودکان خود سخت میگیرند نارسیسم شمرده نمیشوند.
والدین خودشیفته چه ویژگی هایی دارند؟
والدین خودشیفه نمیتوانند به کسی عشق بورزند، حتی اگر فرزند خودشان باشد. آنها فقط میخواهند به اطرافیان القا کنند که من بهترم و به همین علت فرزند من موفقیتهای بیشتری داشته است.
کنترل گری
والدین خودشیفته به شدت کنترلگر هستند. این گونه والدین برای کودک خود حق انتخابی قائل نیستند. همیشه در پی تعریف دیگران از نحوه تربیت خود هستند (همه بازی میکنند تو نباید بازی کنی، باید ساکت بشینی یه گوشه!).
در جستجوی آرزوهای خود
در واقع این والدین نیازهای دوره کودکی و نوجوانی را درک نمیکنند. ممکن است هر کدام از والدین خودشیفته خود در خانوادهای با شرایط اقتصادی و فرهنگی کمتری بزرگ شده باشند. این شرایط مانع رشد و تعامل آنها شده باشد یا نتوانسته باشند آنطور که باید از کودکی و نوجوانی خود بهره ببرند. حالا کودک را موجودی یافتهاند که باید به آرزوهای نرسیده آنان برسد.
مقایسه کودک با دیگران و زیاده خواهی
مادر خودشیفته دائما از کودک خود مراقبت میکند و مدام او را با برترینها مقایسه میکند. این والدین دستاوردها و تلاشهای کودک خود را ناچیز، بی ثمر و ناکافی میدانند.
پدر نارسیسم دوست دارد فرزندش دقیقا پا جای پای او بگذارد. به عنوان مثال فرزند باید رشتهای را بخواند که او انتخاب کرده، کاری را انجام دهد که او انجام داده و در غیر این صورت پدر او را طرد میکند.
انتقال خودشیفتگی به کودک
گروه دیگری از مادر و پدر خودشیفه وجود دارد که با لوس کردن فرزند خود او را کنترل می کنند. این والدین بیش از حد به فرزندشان توجه دارند و خود بزرگ بینی، باهوش بودن و زیبایی را به فرزند خود منتقل می کنند.
محبت با شرط و شروط
احساس عشق به فرزند در فرد خودشیفه با قید و شرط است و این احساس تنها زمانی وجود دارد که شما (فرزند، همسر یا…) کاملا تحت فرمان او باشید.
پدر و مادر خودشیفته فرزندی ناسالم به اجتماع تحویل میدهند که خود اجازه تصمیم گیری ندارد. این پدر و مادر با بالاتر رفتن سن و از دست دادن قدرتشان مستعد افسردگی هستند. آنچه که باعث نگرانی میشود این است که این فرزندان در ازدواج یا موقعیتهای دیگر جذب افراد خودشیفته میشوند. برای جلوگیری از این موضوع مقاله آموزش پدر و مادر را بخوانید.
والدین خودشیفته چه تاثیری روی کودکانشان می گذارند؟
کودکی که با والدین خودشیفته زندگی کند، احساس دیده یا شنیده شدن نمیکند. این والدین با کودک خود مانند یک وسیله رفتار میکنند نه یک انسان. نکته منفی این است که کودک هیچگاه یاد نمیگیرد که احساسات خود را بشناسد و به آنها اعتماد کند. این کودکان با کمبود شدید اعتماد به نفس در زندگی رو به رو هستند.
خودشناسی بسیار پایین
در این خانواده ها کودک به شناخت خود و گسترش طرحواره ای که از خود در ذهنش دارد ترغیب نمی شود. از لحاظ هیجانی، احساس خالی بودن می کند. این کودکان نمی توانند به دیگران اعتماد کنند و در بزرگسالی بیشتر شبیه آنچه پدر و مادر خواستهاند خواهد شد نه آنچه خودش میخواهد.
نکته غم انگیز این است که این کودک باور میکند که هیچ گاه به احساس عشق و توجه نمیرسد. او همیشه با خود فکر میکند که به اندازه کافی خوب نیست. کودکان پرورش یافته این والدین با مرز گذاشتن در روابط خود مشکل پیدا میکنند.
ناتوانی در مراقبت از خود
این کودکان مراقبت سالم از خود را بلد نیستند و بالعکس، به علت وابسته بودن به دیگران در معرض خطر واقع میشود. به این معنی که به جای مراقبت از خود، به علت وابستگی، از دیگران مراقبت میکند.
پیشنهادی که برای این گونه افراد ارائه میشود، مشورت با یک روان شناس یا مشاور است. تا قبل از اینکه فرد جلسات مشاوره را آغاز کند بهتر است که از دستاوردهای خود با خانوادهاش صحبت نکند تا کمتر در معرض تخریب شخصیت قرار گیرد. همچنین سعی کنید هنگام صحبت با آنها مخالفتی نکنید. در ظاهر آنها را تایید کنید و قبل از اینکه تخریب آنها شروع شود صحنه را ترک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه کودک میتوانید در هر ساعت از روز برای مشاوره تلفنی کودک از طریق شماره 02166419012 با برترین متخصصان کلینیک تخصصی نی نی مایند تماس حاصل نمایید.
- ۰۰/۰۸/۱۰